English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7587 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
extrajudicial U بدون ارتباط به موضوع دعوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
issue U موضوع دعوی
issued U موضوع دعوی
issues U موضوع دعوی
subject of debate U موضوع دعوی
obiter dictum U خارج از موضوع دعوی
tort U عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
torts U عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
disconnectedly U بدون ارتباط
incommunicado U بدون وسایل ارتباط
misrepresentation U در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
peremptory challenge U رد عضو هیات منصفه به وسیله یکی از اصحاب دعوی بدون ذکر دلیل خاص
exparte U قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
modem U کابل یا وسیلهای که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال بدون استفاده از مودم میدهد
demur U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
equitable mortgage U بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
cipher U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cyphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
teleconferencing U ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
data link U ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
restitution of conjugal rights U دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
cut out U وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
pretend U دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends U دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending U دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
pleadings U افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
claims U دعوی
suit at law U دعوی
lawsuits U دعوی
quarrel U دعوی
case U دعوی
pretensions U دعوی
pretension U دعوی
quarreling U دعوی
quarrelled U دعوی
quarrelling U دعوی
professions U دعوی
quarrels U دعوی
strife U دعوی
cases U دعوی
quarreled U دعوی
profession U دعوی
lawsuit U دعوی
claim U دعوی
claiming U دعوی
claimed U دعوی
lis mota U شروع دعوی
mertis of the case U ماهیت دعوی
hypothetical case U دعوی فرضی
quarreling U دعوی کردن
quarreled U دعوی کردن
pleas U پاسخ دعوی
plea U پاسخ دعوی
remedy sought by plaintiff U خواسته دعوی
disclaimers U ترک دعوی
civil action U دعوی مدنی
litigation U ترافع دعوی
suing U دعوی کردن
cases U دعوی مرافعه
sues U دعوی کردن
sued U دعوی کردن
pretensions U دعوی خودفروشی
sue U دعوی کردن
prime impression U دعوی بدوی
prime impression U دعوی ابتدایی
disclaimer U ترک دعوی
case U دعوی مورد
case U دعوی مرافعه
quarrel U دعوی کردن
bringing an action U اقامه دعوی
acquittance U سندترک دعوی
acquittance U ترک دعوی
litigant U طرف دعوی
initiating proceedings U اقامه دعوی
litigation U دعوی قضایی
substituted service U اوراق دعوی
restitution of conjugal rights U دعوی تمکین
nullity proceeding U دعوی بطلان
possessory action U دعوی مالکیت
relinquishment of a claim U ترک دعوی
parties U اصحاب دعوی
cause of claim U منشاء دعوی
quarrelling U دعوی کردن
quarrels U دعوی کردن
desistement U ترک دعوی
relinquishment of a claim U اسقاط دعوی
proceeding for damage U دعوی خسارت
the litigants U طرفین دعوی
desistement U انصراف از دعوی
post litem motam U پس از طرح دعوی
admissible case U دعوی مسموع
quarrelled U دعوی کردن
cases U دعوی مورد
suited U خواستگاری دعوی
set up claim to U دعوی کردن
pretension U دعوی خودفروشی
claimants U اصحاب دعوی
vexatious action U دعوی ایذائی
cross action U دعوی متقابل
personal action U دعوی شخصی
jactation U دعوی دروغ
opponent U طرف دعوی
criminal action U دعوی جزایی
hearings U استماع دعوی
splitting a cause of action U تجزیه دعوی
opponents U طرف دعوی
jactitation U دعوی دروغ
counterclaim U دعوی متقابل
hearing U استماع دعوی
suits U خواستگاری دعوی
suit U خواستگاری دعوی
parties of dispute U اصحاب دعوی
litigants U اصحاب دعوی
s.c U همان دعوی
retraxit U استرداد دعوی
personal action U دعوی منقول
waiving a claim U اسقاط دعوی
object of claim U خواسته دعوی
claim for restitution U دعوی استرداد
counter claim U دعوی متقابل
quitclaim U ترک دعوی
ancillary suit U دعوی طاری
party to a suit U طرف دعوی
set off U دعوی متقابل
withdrawal of a case U استرداد دعوی
right of action U حق اقامه دعوی
parties to a dispute U اصحاب دعوی
link U ارتباط
correlation U ارتباط
correspondence U ارتباط
correspondences U ارتباط
communicating U ارتباط
communication U ارتباط
rapport U ارتباط
concernment U ارتباط
correspondency U ارتباط
relationship U ارتباط
enchainment U ارتباط
ligature U خط ارتباط
relationships U ارتباط
hookup U ارتباط
coherence U ارتباط
connexions U ارتباط
intercommunication U ارتباط
connection U ارتباط
coherency U ارتباط
liaison U ارتباط
relation U ارتباط
liaisons U ارتباط
secta U ادله خواهان دعوی
security for costs U تامین هزینه دعوی
querela U دعوی مطروح در محکمه
possessory action U دعوی اعاده مالکیت
evidance in substanttiation of claims U ادله اثبات دعوی
real action U دعوی غیر منقول
relinquish U ترک دعوی کردن
quarrel U دعوی کردن منازعه
disclaims U ترک دعوی کردن
pretend to U دعوی یا ادعا کردن
prima facie case U دعوی قابل استماع
prima facie case U دعوی قابل طرح
disclaim U ترک دعوی کردن
disclaimed U ترک دعوی کردن
quarrels U دعوی کردن منازعه
quarrelling U دعوی کردن منازعه
litigating U طرح دعوی کردن
Recent search history Forum search
1postside
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1ICR
2make the case? به فارسی چی میشه
2تعریف فونتیک چیست؟
1tajwid
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1معنی lead lag compensator
1coffee table conversation piece
2In order to be interesting you have to be mean
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com